ماجرای دلخور شدن لاله صبوری از مهران مدیری
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۱۰۱۹۶۵۳
رکنا: سیدعلی ضیاء چهارشنبه شب میزبان لاله صبوری بازیگر و مجری تلویزیون در برنامه «فرمول یک» بود و با او از زمان به شهرت رسیدن تا دلیل قطع همکاری اش با مهران مدیری، اجرا، فرزندانش و تغییر لایف استایل در ایران سخن گفت.
به گزارش رکنا، لاله صبوری با حضور در برنامه «فرمول یک» به گفت وگو با علی ضیا نشست و در ابتدای برنامه درباره علاقهاش به موسیقی گفت: سبک جدیدی که موسیقی سنتی و مدرن را تلفیق کرده اند نزدیک به سلیقه من هستند مثل همایون شجریان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک شبه معروف شدم و نتوانستم درست تصمیم بگیرم
بازیگر «جنگ 77» درباره آغاز فعالیتهای خود توضیح داد: من یک دختر دانشجو بودم که از 12 سالگی کتاب خوانده و به یک شعور نسبی رسیده بودم اما یک شبه معروف شدم. من در کنکور سراسری نفر 26 شدم. آن زمان هم شعر می گفتم، هم شاگرد آیدین آغداشلو بودم و... مستقیم از سر پایان نامه هم وارد اولین کارم شدم. کسی که ره صد ساله را یک شبه می رود نمی تواند مثل کسی که پله به پله جلو رفته است تصمیم بگیرد. من بعد از جنگ 77 نویسندگی برنامه «ببخشید شما» را انجام دادم و بعد دیگر همکاری با آقای مدیری نداشتم.
لاله صبوری در فرمول یک
این بازیگر Actor درباره دلخوری مدیری از خودش اظهار کرد: مصاحبه مدیری درباره من مربوط به 7، 8، 10 سال بعد از آن ماجرا بود. من سر کار دیگری رفتم و باعث دلخوری ایشان شدم. اصولا هم رابطه خوبی نداریم. البته ایشان که اصولا توضیح نمی دهند! سخن بزرگان است که می گوید اگر توضیح بدهی کسر شانت می شود! من برای او احترام قائلم. در هوش ایشان هیچ تردیدی ندارم. بسیار کاربلد هستند.
بازیگر «این زمینی ها» درباره فعالیت در حوزه اجرا گفت: همیشه در کنار کارهایم اجرا کرده ام. از سال 82 تا 84 دو سال مجری برنامه «شباهنگام» بودم که برای شبکه جام جم بود. وقتی اجرا زنده باشد خیلی دلپذیر است و مثل تئاتر می ماند که نفس به نفس مخاطب هستی.
با ایفای نقش مادر مشکلی ندارم و خودم هم مادرم
این بازیگر درباره کمرنگ شدن حضورش در تلویزیون گفت: در یک کاری و مقطعی اگر قضیه معروف و محبوب بودن باشد نمی شود از آن بالاتر رفت. حمل بر خودستایی نیست اما همین حالا خانم های 60، 70 ساله مرا می بینند و آیتم های دهه 70 را یادشان است. اما خب سلیقه سینما Cinema و تلویزیون ما این است که نقشهای جوان تر را بپذیرد. اگر نقش مادر به من پیشنهاد شود هم مشکلی ندارم و خودم مادر هستم.
او افزود: 17 ساله بودم که پسرم به دنیا آمد و او حالا 31 سال دارد. او آرشیتکت است و در کاشان دارد یک خانه بسیار زیبا می سازد. دخترم روانشناس است و یک دختر 11 ساله به نام نورا هم دارم. نسل آدمهایی مثل من که سه بچه داشته باشند دیگر منقرض شده است.
صبوری تاکید کرد: حالا دیگر در ایران سبک زندگی مثل همه جای دنیا عوض شده است و اکنون بر اساس توقعاتی که آدمها در این سالها داشتند و شخصیت ها عوض شده اند جور دیگری می خواهند ازدواج و زندگی کنند. ازدواج ها بر اساس پول شده است و دختر منتظر است طرف ماشین آخرین سیستم داشته باشد. ولی من به دختر خودم هم می گویم مگر در پورشه خوشبختی تقسیم می کنند؟ با 206 هم می شود خوشبخت بود.
این بازیگر در پایان گفت: مردم با رک بودن و شوخی های من آشنا هستند اگر در این برنامه شوخی کردم عذرخواهی می کنم.خواندنی های رکنا را در اینستاگرام دنبال کنید
اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید:
عجیب ترین اتفاق در مدرسه دخترانه سما در تاکستان/ مدیر برکنار شد + عکس دخترعمویم من را از خودش راند / گدایی مادرم یک راز داشت! این خانم بازیگر مشهد را به هم ریخت! /او اعتراض دارد!+تصویر شیر دادن یک گربه به 8 جوجه تیغی بی مادر! + فیلم دیدنی تجاوز به دختر 17 ساله در جاجرود/ سعید و دایی اش دستگیر شدند + عکس عکس هولناک از بدن مردانی که صاعقه به آن ها خورده است آیا قبل از مرگ به "دنیا ویسی" تجاوز شده بود؟! / پزشکی قانونی سنندج بررسی می کند زمان واریز یارانه مهر 97 مشخص شد رمز ورود به خانه فساد در تهران چه بود؟ / خبرنگاری که این رمز را لو داد زنم وقیحانه از معشوقه اش گفت و من او را کشتم / امیر در یک قدمی اعدام دختری که در اوج نا امیدی از زنده ماندن نامزدش بله گفت + فیلم موش های نروژی شریک غذای تهرانی ها در میدان امام حسین (ع) / جگر دوست دارند! + تصویر گریه های دردناک نوعروس که در دام یک راننده افتادند! / من سیاه بختم! زن جوان به خاطر سفر ایتالیا از 2 دختر تهرانی برای شوهرش خواستگاری کرد ! + عکس اعدام آرش جوان به خاطر قتل مرد همسایه در کرجمنبع: رکنا
کلیدواژه: خودرو سلامت مسکن بازنشسته ها مهم ترین های 24 ساعت ارز و سکه بازیگر Actor تلویزیون سینما Cinema سبک زندگی تلویزیون مهران مدیری بازیگر مجری فرمول یک عکس ایران فیلم دختر تجاوز مرد جوان خانواده پرونده دانش آموز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۰۱۹۶۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام